دانشنامه واتس نت

دانشنامه واتس نت

ایجاد شده در جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دانشنامه واتس نت

دانشنامه واتس نت

ایجاد شده در جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱

قید (نوعی از کلمات)

قید کلمه یا گروهی از کلمات است که به فعل یا صفت یا مسند، مفهومی دیگر را علاوه بر مفهوم خود اضافه می‌کند. مانند جمله «بابک تند رفت» که تند کیفیت فعل «رفتن» را نشان می‌دهد. راه تشخیص قید: 1.اگر قید از جمله حذف شود به جمله آسیبی نمی رسد. مثال:او الان رفت-»او رفت 2.قبل و بعد از قید کسره( ِِ ) قرار نمی گیرد مثال:آنها،آهسته،کار را انجام می دهند.(واژه آهسته در میان ویرگول قرار گرفته پس بدون کسره آمده.

نکته: تمامی کلمات تنوین دار که از عربی وارد فارسی شده اند قید هستند.

تقسیمات قید:

تقسیم از لحاظ کاربرد در جمله:

قید فعل: قیدی که فعل را از لحاظ مفاهیم کیفیت، حالت، زمان، مکان، ترتیب، تکرار، تأکید، تشبیه و مقدار مقید می‌کند. مانند مثال بالا.

قید صفت:قیدی‌که‌کمیت صفت‌را مشخص می‌کند.مانندمردبسیاردانا.

قید برای قید دیگر: که قید فعل را مقید می‌کند. مانند رضا خیلی خوب کار می‌کند.

قید مصدر: قیدی که مفهوم مصدر را گسترش دهد. «تند راندن در جاده خطرناک است.»

اقسام قید از لحاظ دستوری:

قید مختص: قیدی که به جز نقش قیدی، نقش دیگری را قبول نمی‌کند.کلمات تنویندار در عربی که وارد زبان فارسی شده‌اند همگی قید مختص هستند.عبارات و ترکیبات عربی که وارد زبان فارسی شده‌اند، قید مختص هستند. مانند «الحق و الانصاف»گروه‌های کلمه‌ای که با حرف اضافه ساخته می‌شوند و به جای قید به کار می‌روند، قید مختص هستند. مانند «به راحتی از زندان فرار کرد».

قید مشترک: صفت‌ها، اسم‌ها، فعل‌ها، شبه‌جمله‌ها، ضمایر و حرفهایی که می‌توانند نقش قیدی هم بپذیرند. مانند «سینا شب به خانه برگشت.».

تقسیمات قید از لحاظ ساختار:

قید ساده: که به قید مفرد نیز معروف است و قیدی است که به اجزای زبانی قابل تجزیه نباشد و یک واژک باشد.

قید مرکب: قیدی است که از دو یا چند واژک تشکیل شده باشد. عبارت قیدی: که معمولاً یک گروه متممی است (حرف اضافه به اضافه متمم بعد از آن)

قید موّول: که‌جمله‌ای است که می‌توان آن را به یک قید‌تأویل کرد و می‌توان به جای آن یک قید ساده یا مرکب یا یک‌عبارت قیدی‌گذاشت. مانند جمله «کودک، در حالی که می‌گریست، به سمت مادرش رفت» که می‌توان‌آن را بدین‌صورت نوشت: «کودک‌گریان به‌سمت مادرش‌ رفت.»



لینک کوتاه شده مقاله:

whatsnet.blogsky.com/1401/11/22/post-19



ابله

ابله، در استفاده مدرن، برای یک فرد احمق، نادان یا کم‌خرد است.

«ابله» قبلاً یک اصطلاح فنی در زمینه‌های حقوقی و روان‌پزشکی برای برخی از انواع کم‌توانی‌های ذهنی عمیق بود که فرد نمی‌تواند از خود در برابر خطرات جسمی رایج محافظت کند. این اصطلاح به تدریج با «عقب‌ماندگی ذهنی عمیق» جایگزین شد و از آن زمان به بعد هم با اصطلاحات دیگری جایگزین شده‌است.استفاده از ابله همراه با اصطلاحاتی مانند احمق، نادان، عقب مانده و مانند آن‌ها، برای توصیف افراد دارای معلولیت ذهنی، قدیمی و توهین آمیز در نظر گرفته می‌شود.بلاهت اخلاقی به ناتوانی اخلاقی اشاره دارد



لینک کوتاه شده مقاله:

whatsnet.ir/1401/11/18/post-16




خرد (دانایی)

خِرَد،داشتن دانش، شعور، فهم، تجربه و بصیرت، اکتسابی و نیز فهم ذاتی به همراه قابلیت کار بستن آنهاست. در بسیاری از دینها و فرهنگها بر اهمیت خرد تکیه شده‌است و از فضایل به‌شمار رفته‌است همچنین لازم است ذکر شود که عده ای از ادیبان و نویسندگان به تفاوت میان خرد و هوش تأکید داشته و بر این باور بوده‌اند که خرد اکتسابی و هوش مادرزادی است و نمی‌توان آن‌ها را یکی دانست؛ عده ای نیز میان خرد و عقل هم تفاوت قائل شده و عقل را لطمه پذیر از خرد دانسته‌اند بنابراین می‌توان نزدیکترین واژه به خرد را دانایی دانست.

کسروی در آغازین جملات کتاب «در پیرامون خرد» َش می‌گوید:

"گرانمایه‌ترین چیزی که خدا به آدمیان داده «خرد» است، خرد شناسنده نیک و بد و راست و کج و سود وزیانست. آدمی برگزیده آفریدگان است، میوه آفرینش است. اینرا ما با دلیل روشن گردانیده‌ایم و باید پذیرفت. ولی این برگزیدگی بیش از هر چیزِ دیگر نتیجهٔ آنست که آدمی دارای خرد است. آدمیان اگر خرد را بشناسند و پیروی از آن کنند، جا برای کشاکشها و دشمنیها که درمیانست نخواهد ماند و زندگانی به راه دیگری افتاده، بیشتری از رنجها از میان خواهد رفت. لیکن جای افسوس است که آدمیان، خرد را نمی‌شناسند و از آن سودجویی نمی‌توانند، در نتیجهٔ همین نشناختن و سود نجستن، صد کشاکش و دشمنی درمیان خود می‌دارند، و شاهراه زندگانی را گم کرده ازخوشیهای جهان جز بهره کمی نمی‌یابند، و همیشه دچار رنج و آسیب می‌باشند. این زیانکشی بسیار بزرگی از آدمیان است. داستان آدمیان از این باره داستان کسانیست که درشب تاریکی در یک زمین ناهمواری راه می‌پیمایند، و چراغی را که با خود می‌دارند، چون نمی‌دانند که چیست و چه سودی ازآن تواند بود، روشن نمی‌گردانند و از آن بهره‌مندی نمی‌خواهند. در همان تاریکی راه افتاده، خود را به رنج و سختی می‌اندازند."

خرد در متون پارسی میانه:

در متون پارسی میانه به دو گونه خرد اشاره شده‌است: آسْنْ خرد به معنی خرد ذاتی و در برابر آن گوش سرود خرد به معنی خرد اکتسابی.[۳] در مقاله نهگانه ایرانی در آموزه ایرانیان به نقل از دکتردینانی اشاره شد که «موضوع روان (نفس) در دانش روانشناسی در سطح تقلیل یافته‌ای قرار گرفته و برخلاف دانش نه‌گانه، خود رااز حکمت به دور نگه داشته‌است.

ولی روان در انسان از ریشه روندگی، چیزی فراتر از یک رفتار ساده و سطحی است و این روندگیِ انسان در امید به شناختی است که جستجو می‌کند.

دانش نه‌گانه ایرانی به مثابه حکمت عملی است و چنین مسیری را دنبال می‌کند».

همچنین دکتردینانی در همایش اخلاق۹۶ اشاره کرد که شجاعت، عفت، حکمت و عدالت. چهار فضیلت اخلاقی است که مدار همه اخلاقیات است.

در همین راستا دکتربختیار اهمیت این چهار فضیلت را در آموزه‌های حکمای ایران باستان و به ویژه در تربیت شاهزادگان یادآور شد.

دکتردینانی در توضیح دو فضیلت شجاعت و عفت یادآور می‌شود که این دو خصلت می‌تواند با شدت و ضعف یا به تعبیر دیگر با افراط و تفریط همراه شود.

خرد در شاهنامه:

تعریف خرد در کتاب مقالات شاهنامه اثر دکتر پیش‌نویس:محمد رسولی اینطور بیان گردیده است :

خرد یک واژه ایرانی و در اوستایی "خَرُتَوَ" می باشد. در پهلوی که به زبان امروز نزدیک تر است خَرَت نامیده شده است. خرد بالاتر و برتر از عقل است. عقل به سادگی چیزی را قضاوت می کند. اما خرد به کنه مطلب می رود و منطبق بر تفکر نیکو به درستی و نادرستی آن می اندیشد. کما اینکه بین خرد و دانش هم تفاوت است و درعین حال با هم مرتبط هستند.

خرد همچو آبست و دانش زمین بدان کاین جدا و آن جدا نیست زینچنین داد پاسخ که راه خردزهر دانشی بی گمان بگذرد



لینک کوتاه شده مقاله:

whatsnet.ir/1401/11/18/post-14